طراحی فرآیند سازمانی

طراحی سازمان در پاسخ به چالش‌های عصر صنعت در ارتباط با تولید انبوه استاندارد ظهور نمود. طراحی سازمان به معنای پیامد شکل­دهی و ایجاد سازگاری میان تمام عناصر یک سازمان است، تا بدین‌وسیله مأموریت سازمان تحقق یابد. بنابراین طراحی سازمان، تخصیص منابع و افراد به مأموریت‌ها و مقاصد خاصی، و ساختاردهی به این منابع در راستای دست‌یابی به این مأموریت‌ها است. سازمان برای تطابق با محیط و فراهم آوردن اطلاعات و همکاری­های موردنیاز طراحی می­شود.

ازنظر استنفورد رهبران سازمانی هنگام طراحی سازمان باید به پنج اصل اساسی توجه کنند. این پنج اصل عبارت‌اند از:

  1. طراحی فرآیند سازمانی، از استراتژی کسب‌وکار و زمینه فعالیت سازمان ناشی می­شود (نه از سیستم‌های جدید فناوری اطلاعات، خواسته رهبران سازمان، و یا به دلایل دیگر غیر مربوط به کسب‌وکار): طراحی سازمان به دنبال توافق مدیران در مورد ارزش­ها، چشم­انداز، مأموریت، اصول، استراتژی­ها، اهداف، و تاکتیک­های سازمان اجرا می­شود. این فرآیند همراه با اتخاذ تفکر استراتژیک و برنامه­ریزی استراتژیک است.
  2. طراحی به معنای اتخاذ تفکر کل گرا درباره­ی سازمان است- هنگام طراحی تمام سیستم­ها، ساختارها، افراد، معیارهای عملکرد، فرآیندها، و فرهنگ به‌عنوان یک کل در نظر گرفته می­شوند.
  3. طراحی سازمان برای آینده بهتر از طراحی سازمان برای زمان حال است. اینکه در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد، را نمی­توان دقیقاً پیش­بینی کرد، بااین‌حال می­توان با تحلیل روندها، برنامه­ریزی سناریو، و پیمایش محیطی، با آگاهی وارد آینده شد. سازمان­هایی که آینده و تغییرات آینده را جدی می­گیرند، نسبت به آن‌هایی که در حال خود به دام افتاده­اند، با احتمال کمتری دچار شکست خواهند شد.
  4. طراحی نباید سهل شمرده شود، چراکه اگر به‌درستی صورت گیرد منجر به گستردن منابع خواهد شد. طراحی سازمان دربرگیرنده تمام عناصر سازمان است، بنابراین اگر به‌درستی صورت گیرد، با ایجاد هماهنگی و سازگاری میان این عناصر، و با گستردن منابع، باعث ایجاد زمینه­های موفقیت سازمان خواهد شد. بنابراین فرآیندی با چنین اهمیت و قابلیت را نباید سهل شمرد.
  5. طراحی فرآیندی بنیادی است، نه یک کار تعمیراتی. به‌عبارت‌دیگر هنگام طراحی سازمان باید دقت کرد که این فرآیند، تغییری استراتژیک و خوب برنامه‌ریزی‌شده است که به‌طور بنیادی روشی را که سازمان بدان طریق عمل می­کند را تغییر می­دهد.

به‌طورکلی می­توان گفت طراحی سازمان عبارت است از فراگرد انتخاب و استقرار ساختارهایی برای دست‌یابی به هدف­ها و انجام رسالت سازمان. هدف غایی طراحی سازمان، استقرار ساختارهایی است که با سامان بخشیدن به منابع موجود، بتوانند به بهترین نحو امکان تحقق اهداف و اجرای استراتژی­های سازمان را فراهم آورند. سازمان‌ها در برخی مواقع و دلایل گوناگون مجبور می­شوند که ساختار خود را مورد تجدیدنظر قرار دهند تا بتوانند با تغییرات ایجادشده انطباق حاصل نمایند. در این مواقع لزوم طراحی یا طرح­ریزی مجدد سازمان‌ها مطرح می­شود. طراحی مجدد سازمان یک فعالیت استراتژیک است که با توجه به اهداف و مأموریت‌های سازمانی، فرآیندهای کاری، ساختار سازمانی و منابع موردنیاز هر واحد اقتصادی یا خدماتی و اجتماعی را به نحوی پیش­بینی و تعیین می­کند که بتواند نیازهای حال و آینده را برای دست‌یابی به اهداف مشخص­شده برآورده ساخته و آن را به هنگام سازد. با توجه به نتایج عملکرد سازمان و بازنگری­های انجام­شده در آن، طراحی سازمان و ساختار سازمان نیز باید به‌روز شده و در صورت لزوم اصلاح گردد.

 برخی از مهم‌ترین دلایلی که طراحی مجدد سازمان را الزامی می­کنند عبارت‌اند از:

  • تغییر اساسی در استراتژی، اهداف و خط­مشی­های سازمان
  • تغییر جدی در پارادایم­های مدیریتی و نگرش­های مدیریت ارشد نسبت به سازمان
  • تغییر جدی در تکنولوژی سازمان ازجمله تکنولوژی اطلاعات
  • تغییر در حرفه یا مأموریت سازمان و نوع فعالیت آن و یا شرایط بازار
  • تغییر جدی در شرایط محیطی به‌ویژه قوانین و مقررات مرتبط با روابط کار و تأمین منابع
  • تغییر جدی در ابعاد سازمان و اندازه سازمان و توسعه فعالیت­ها یا تغییر کارکردهای آن
  • آگاهی از عملکرد نامطلوب و اثربخشی پایین فعالیت‌های سازمان
  • وقوع بحران یا مشکلات پرسنلی یا مالی در سازمان ازجمله بروز تورم پرسنلی و ضرورت کوچک­سازی ابعاد سازمانی
  • احساس ضرورت نسبت به انجام یک خانه‌تکانی سازمانی و انجام اصلاحات موردنیاز به‌منظور افزایش بهره­وری و اثربخشی سازمان.

تیم ما با چندین سال تجربه در حوزه منابع انسانی و مشاوره به سازمان‎های بزرگ، می‌تواند در طرحی فرآیند سازمانی به شما کمک کند. برای اطلاعات بیشتر همین‌الان با ما تماس بگیرید تا مشاوران ما شمارا راهنمایی کنند.

طراحی ساختار سازمانی کلان و تفصیلی

ساختار سازمانی چهارچوب روابط حاکم بر مشاغل، سیستم­ها و فرایندهای عملیاتی و افراد و گروه‌هایی است که برای نیل به هدف تلاش می­کنند. ساختار سازمانی مجموعه راه‌هایی است که کار را به وظایف مشخص تقسیم می­کند و هماهنگی میان آن‌ها را به وجود می­آورد. ساختار سازمانی چیزی بیش از چارچوب­ها و چارت سازمانی است؛ ساختار الگوی از تعاملات و همکاری­هایی است که تکنولوژی، وظایف، و اجزای انسانی هر سازمانی را به همدیگر مرتبط می­سازد تا از دست‌یابی به مقاصد سازمان اطمینان حاصل شود.

ساختار صرفاً یک سازوکار هماهنگی نیست بلکه همه فرآیندهای سازمانی را تحت تأثیر قرار می­دهد. ساختار سازمانی به الگوهای روابط درونی سازمان، اختیار و ارتباطات دلالت دارد و روابط گزارش دهی، کانال­های ارتباط رسمی، تعیین مسئولیت و تفویض اختیار تصمیم­گیری را روشن می­سازد. ساختار سازمانی باید توان تسریع و تسهیل تصمیم‌گیری، واکنش مناسب نسبت به محیط و حل تعارضات بین واحدها را داشته باشد. ارتباط بین ارکان اصلی سازمان و هماهنگی بین فعالیت‌های آن و بیان ارتباطات درون‌سازمانی ازنظر گزارش دهی و گزارش­گیری از وظایف ساختار سازمانی است.

ساختار ازیک‌طرف از اجزا سخت و از طرف دیگر از اجزا نرم تشکیل‌شده است. در طرف سخت آن اجزاء محسوس، ادارات و گروه­های سلسله‌مراتبی قرار دارند. روابط بین این واحدها و گروه­ها، اجزاء نرم ساختار را تشکیل می­دهند. در سر نرم این پیوستار، ساختاری که به‌وسیله قضاوت افراد ادراک می­شود قرار دارد. ساختار سازمانی اساساً دارای دو هدف است: اول، ساختار باعث تسهیل جریان اطلاعات درون سازمان می­شود، تا عدم اطمینان در تصمیم­گیری را کاهش دهد. هدف دوم دست‌یابی به انسجام و هماهنگی اثربخش در سازمان است. ساختار سازمان باید میان اجزای سازمان و رفتار سازمانی انسجام و هماهنگی ایجاد کند. این امر به‌خصوص هنگامی‌که واحدهای سازمانی با یکدیگر همبستگی دارند، بسیار اهمیت دارد. ازنظر دقت ساختار سازمان دارای سه رکن اساسی است. شاید بتوان گفت که هرکدام از این ارکان به‌نوعی بیانگر نقش ساختار در سازمان نیز هستند. این سه رکن ساختار عبارت‌اند از:

  • ساختار سازمانی تعیین­کننده روابط رسمی گزارشگری در سازمان است و نشان­دهنده سطوحی است که در سلسله‌مراتب اداری وجود دارد و نیز حیطه کنترل مدیران یا سرپرستان را مشخص می­کند.
  • ساختار سازمانی تعیین­کننده افرادی است که به‌صورت گروهی در دوایر کار می­کنند و گروه­بندی یا تقسیم­بندی دوایری است که در کل سازمان وجود دارند.
  • ساختار سازمانی دربرگیرنده طرح سیستم­هایی می­شود که به‌وسیله آن‌ها فعالیت‌های همه دوایر هماهنگ و یکپارچه می­شود، و درنتیجه سیستم ارتباط مؤثر (در سازمان) تضمین خواهد شد.

اگر درزمینه تعیین ساختار سازمانی خود خواستار کمک هستید، مشاوران ما در مجموعه ایده آل کوچینگ می‌توانند شمارا در این فرآیند یاری کنند. برای اطلاعات بیشتر با ما تماس بگیرید.

برنامه‌ریزی نیروی انسانی

علی خالویی

تحولات و دگرگونی‌های مستمر در ساخت، وظایف و نوع فعالیت‌های هر سازمان اعم از بخش خصوصی و یا دولتی طرح‌ریزی و برآورد احتیاجات مستمر و مداوم را مؤکد می‌کند. بی‌شک هرقدر که دامنه تغییرات و تحولاتی ناشی از محیط سریع‌تر باشد مدت‌زمانی که برای رسیدن به هدف مدنظر می‌باشد، باید کوتاه‌تر در نظر گرفته شود، چراکه در این صورت امکان پیش‌بینی و برآورد احتیاجات بلندمدت منابع انسانی امکان‌پذیر نخواهد بود. برنامه‌ریزی منابع انسانی یکی از وظایف اصلی مدیریت منابع انسانی بوده و دقت و صحت نسبی آن در حفظ و بقای سازمان اثر بسزایی دارد. از طریق برنامه‌ریزی نیروی انسانی تلاش می‌شود منابع انسانی مناسب، به تعداد موردنیاز، در زمان مناسب و مکان مناسب به دست آید و از این راه، هم سازمان و هم افراد سازمان به منافع موردنظر خود برسند.

برنامه‌ریزی نیروی انسانی، مهم‌ترین عنصر در یک برنامه موفق مدیریت منابع انسانی است. تحقیقات نشان می‌دهد برنامه‌ریزی نیروی انسانی از مهم‎ترین مسئولیت‎ها و درعین‌حال وقت‎گیرترین فعالیت‎های مدیریت سازمان می‌باشد. ازاین‌رو برنامه‌ریزی منابع انساني به‌عنوان يك فرصت استراتژيك ديده می‌شود به‌طوری‌که كمك مؤثري به تصميمات استراتژيك سازمان می‌نماید.

برنامه‌ریزی نیروی انسانی فرآیندی است که معین می‌کند سازمان برای نیل به اهداف خود به چه تعداد کارمند، با چه قابلیت‌هایی، برای چه مشاغلی و در چه زمانی نیاز دارد. بدون برآورد منابع انسانی لازم و برنامه‌ریزی برای تأمین آن، نیل به اهداف سازمان ممکن نیست. به‌وسیله برنامه‌ریزی نیروی انسانی نیازهای سازمان به منابع انسانی تجزیه‌وتحلیل و به‎گونه‎ای پیش‎بینی و برنامه‎ریزی می‎شود که هرگاه، در هر جای سازمان، پستی خالی شد، منابع انسانی شایسته‌ای برای تصدی آن پست شناسایی و آماده باشد.

مزایای برنامه‌ریزی نیروی انسانی:

  • استفاده مطلوب و بهینه از نیروی انسانی موجود در سازمان
  • هماهنگی منابع انسانی در جهت تحقق اهداف بلندمدت سازمان
  • تأمین منابع انسانی با حداقل هزینه
  • فراهم نمودن زمینه مناسب در جهت تحقق سایر اهداف مدیریت منابع انسانی

برنامه­ریزی منابع انسانی عمدتاً با این موضوع سروکار دارد که سازمان را از تأمین نیروی انسانی کمی و کیفی مطمئن می­سازد، درعین‌حال با برنامه­ریزی بهره­وری مرتبط است؛ چراکه طی آن سازمان را از به‌کارگیری بهینه منابع انسانی آسوده‌خاطر می­کند. برنامه­ریزی منابع انسانی شامل شش حوزه فعالیتی مرتبط به هم است که عبارت‌اند از:

  • پیش‌بینی تقاضا: برآورد نیازهای آتی سازمان به منابع انسانی از طریق مراجعه به برنامه­ریزی واحدهای سازمانی و پیش‌بینی سطوح فعالیت­ها در آینده؛
  • پیش‌بینی عرضه: برآورد عرضه نیروی کار با مراجعه به تحلیل­‎های صورت گرفته از منابع انسانی موجود و قابل‌دسترس در آینده؛
  • تعیین نیازمندی­های منابع انسانی: تجزیه‌وتحلیل بهره‎­وری، ظرفیت، کاربرد و هزینه­‎ها به‌منظور شناسایی نیازها برای بهبود بهره‎­وری و یا کاهش هزینه‎­ها؛
  • برنامه­‎ریزی اقدام: برنامه­های آماده‌سازی در ارتباط با پیش‌بینی کمبودها یا مازاد نیروی انسانی، جهت بهبود کاربری و بهره‎­وری و یا کاهش هزینه‎­ها؛
  • کنترل و بودجه­‎بندی منابع انسانی: تعیین بودجه‎­ها و استانداردهای منابع انسانی و نظارت بر اجرای برنامه‏‎های پیش رو؛
پیش­بینی عرضه نیروی انسانی
پیش بینی تقاضای نیروی انسانی
پیش­بینی کمبود یا مازاد نیروی انسانی
تعیین هدف و برنامه ریزی استراتژیک
اجرا و ارزیابی برنامه

شکل ۱: فرایندهای برنامه­ریزی منابع انسانی  (Noe et al., 2010)

مشاوران ما در مجموعه ایده آل کوچینگ آماده‌اند تا درزمینهٔ برنامه‌ریزی منابع انسانی دانش و تجربه خودشان را در اختیار شما قرار دهند تا در سازمانتان به بهترین نتایج برسید. با ما از طریق این فرم تماس بگیرید.

برنامه‌ریزی استراتژیک منابع انسانی

علی خالویی

علی خالویی

برنامه‌ریزی استراتژیک منابع انسانی یک برنامه پویا و فرایند گذشته‌نگر است که در طراحی آن مدیران ارشد و متخصصان منابع انسانی با یکدیگر مشارکت می‌کنند. با توجه به جهانی‌سازی، ظهور مستمر تکنولوژی‌های جدید، تغییرات محیط اقتصادی، و تغییر در نیروی کار برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت نیروی انسانی به‌منظور شناسایی نیازمندی‌های حال و آینده سازمان از اهمیت بالایی برخوردار شده است. برنامه‌ریزی یک بخش مهم در مدیریت استراتژیک منابع انسانی به‌حساب می‌آید، که می‌تواند هم سویی فعالیت‌ها و خط‌مشی‌های منابع انسانی را تسهیل کرده و به سازمان دررسیدن به اهدافش کمک کند. بر این اساس برنامه‌ریزی نیروی انسانی فرایندی است که در آن نیازمندی‌های جاری و آینده نیروی انسانی شناسایی و طرح‌هایی برای رفع این نیازمندی‌ها و نظارت کلی برای اثربخشی آن‌ها تدوین می‌شود. برنامه‌ریزی نیروی انسانی این اطمینان را به سازمان می‌دهد که کارکنان مناسب در جای مناسب و در زمان مناسب به‌منظور اجرای برنامه‌های سازمان و با بالاترین سطح کیفی، در اختیار داشته باشد که این امر یک مزیت مهم برای مدیریت منابع انسانی و کل سازمان به‌حساب می‌آید.

این برنامه‌ریزی اهدافی دارد که اساسی‌ترین اهداف آن عبارت انداز:

  • جریان مستمر برای کسب افراد مناسب در مکان و زمان مناسب با مهارت‌های ضروری. که امر نیازمند داشتن خط‌مشی انتخاب، برنامه‌ جانشینی و آموزش است.
  • نگهداری به‌منظور حفظ ثبات در نیرویی کار با استفاده از حقوق و مزایا، و برنامه‌ریزی مسیر شغلی
  • پاسخ به تغییرات به‌منظور هماهنگی با تغییراتی که براثر تغییر استراتژی‌ سازمان و استراتژی‌های مهم عملیاتی ایجاد می‌گردد.
  • کنترل از طریق استانداردها، ارزیابی عملکرد و ایجاد روابط کارکنان بلندمدت برای اطمینان از اینکه پرسنل در جهت درست قدم برمی‌دارند.

تیم ما با چندین سال تجربه در حوزه منابع انسانی، دانش مناسبی را برای سازمان شما درزمینه برنامه‌ریزی استراتژیک گردآورده است. برای اطلاعات بیشتر همین‌الان با ما تماس بگیرید تا مشاوران ما در این امر شمارا یاری کنند.

رویه اجرایی جذب و استخدام (آزمون‌های بدو استخدام)

علی خالویی

نظام جذب مدیریت منابع انسانی به‌عنوان یکی از ارکان اصلی مدیریت منابع انسانی (جذب، نگهداشت، توسعه و به‌کارگیری منابع انسانی) شامل مراحل برنامه‎­ریزی، تعیین و تأمین نیروهایی است که باید با گذر از مراحل قانونی پذیرش و استخدام و برای انجام وظایف مورد انتظار در مشاغل مختلف سازمانی آماده‌شده و به کار گمارده شوند. فعالیت‎‏هایی که در فرایند جذب انجام می­گیرد برای هر نوع سازمان و با هراندازه‌ای به دلیل ارتباط آن با اهداف سازمانی، هزینه‎­های مستقیم و غیرمستقیم متحمل شده، تأثیرات سازمانی ایجادشده و جنبه­‎های قانونی درگیر شده، مهم می­‎باشند. دقیق­ترین برنامه­‎های تنظیم‌شده، عقلایی­‎ترین ساختار سازمانی، پیچیده‎­ترین برنامه­‎های بازاریابی و پیچیده­‎ترین سیستم‌های تولیدی خودکار به‌تنهایی نمی­توانند موفقیت یک سازمان را تضمین کنند. طرح‎­ها، برنامه­‎ها، ساختارها و سیستم­‎ها به‌خودی‌خود کار نمی­کنند بلکه آن‎ها از طریق افراد به کار گرفته‌شده، نگهداری شده و درک و تشخیص داده می­‎شوند. این افراد هستند (مهم‌ترین منابع) که به‌عنوان هدایت­‎کننده، فعال­‎کننده و تقویت­‎کننده نیروها می­توانند مطلوبیت سایر منابع و دستیابی سازمان به اهدافش را تضمین کنند. بدون نیروی انسانی واجد شرایط به تعداد مناسب، در مکان مناسب و در زمان مناسب، اهداف سازمانی دست‌یافتنی نیست. حتی در کارخانه­‎های تولیدی کاملاً کامپیوتری شده، این افراد هستند که دکمه­‎ها را فشار داده، کامپیوتر­ها را برنامه‌ریزی و تصمیمات مهم را اتخاذ می­کنند. این افراد هستند که منتظر مشتریان می‎مانند، به تلفن‎­ها پاسخ می­دهند و مشتریان جدیدی را برای سیستم‌های تمام کامپیوتری جذب می­کنند. علیرغم همه تکنولوژی­‎های الکترونیکی پیچیده، هنوز این انسان­ها هستند که به اهداف دست می­یابند. امروزه به‌طور فزاینده‌ای، موفقیتی که هر سازمانی به دست می­‎آورد، مستقیماً با توانایی منابع انسانی در فرایند جذب مرتبط می‎باشد. تنها با جذب اثربخش می‌توان از یک سازمان انتظار داشت که مأموریت خود را به انجام برساند و به اهداف خود دست یابد.

همه فعالیت‌های مرتبط با برنامه­ریزی برای تحصیل، به‎کارگماری و توسعه منابع انسانی باید به‌عنوان سیستم ادغام‌شده جذب در نظر گرفته شود. ما معتقدیم که جذب را باید به‌عنوان یک سیستم در نظر گرفت یا شاید به‌صورت دقیق­تر به‌عنوان یک زیرسیستم اصلی همه فرایند­های مدیریت منابع انسانی، که عملکرد یک بخش از حوزه جذب ممکن است انجام فعالیت­‎ها در دیگر حوزه‌ها را خنثی کند. در یک تعریف کلی جذب را می‌توان فرایند تأمین نیازهای منابع انسانی در سازمان و تأمین مقادیر کافی از افراد واجد شرایط برای پر کردن آن نیازها تعریف کرد. البته فعالیت جذب به‌سادگی تعریفی که از آن شد نیست. جذب درواقع تلاشی پیچیده شامل تعداد متنوعی از وظایف، از تحلیل شغل تا ارزیابی عملکرد؛ از مصاحبه استخدام تا توسعه شغلی؛ از استخدام تا خاتمه را شامل می­شود. باوجوداین برای اجرای وظایف دقیق فرایند جذب، اعضای درگیر این مسئولیت باید از زمینه­‎های قانونی، روان­شناسی و محیطی که فرایند جذب در آن اتفاق می­افتد، آگاه باشند.

هدف فرایند جذب اطمینان از این موضوع است که یک سازمان به‌صورت مستمر کارکنانی را با کمیت و کیفیت مناسب در مکان مناسب، در زمان مناسب که برای عملکرد موفقیت‎­آمیز سازمان موردنیاز است را دارا می‎باشد. با این تعریف هدف فرایند جذب ساده به نظر می­رسد اما دستیابی اثربخش به آن به این سادگی نیست. جذب اثربخش نقشی اساسی در عملکرد، رشد، کارآمدی کوتاه‌مدت و بلندمدت سازمان و موفقیت سازمان‎های امروزی ایفا می­کند. در حقیقت جذب اثربخش می­تواند هر موسسه­‎های و سازمانی را فارغ از اندازه، صنعت، حوزه و یا اهداف زنده نگه دارد.

اگرچه اغلب کارمند یابی را به‌عنوان اولین مرحله فرایند جذب می­دانند، ولی قبل از این‌که یک کاندید برای یک شغل جستجو شود، متخصصین منابع انسانی باید برنامه­‎ریزی منابع انسانی را آغاز کنند. برنامه‎­ریزی منابع انسانی در تغییر و تحولات حوزه مدیریت منابع انسانی طی ۲۵ سال گذشته پیشتاز بوده است. ما باید دلیل قانع‎کننده‎­ای برای نیازمندی به افرادی دارای مهارت، دانش و توانایی­‎های خاص مرتبط با یک شغل داشته باشیم. درگذشته نه­‎چندان دور مدیر منابع انسانی در سایه وجود داشت و یا برای برخی موضوعات به‌صورت واکنشی ظاهر می­شد ولی تا زمانی که فلسفه وجودی و چشم­انداز سازمان نامشخص باشد، مدیریت منابع انسانی نمی­تواند نیازهای منابع انسانی را مشخص نماید. اما با انجام برنامه­‎ریزی استراتژیک در سازمان، اهداف سازمان مشخص می‏شود که این اهداف بعضاً باعث تغییرات ساختاری در سازمان می­شوند. که این تغییرات ساختاری شامل الزامات شغل، روابط گزارش دهی، نحوه گروه‎­بندی افراد و چیزهایی شبیه به این، که زیربنای تغییرات ساختاری مشاغل می­باشند؛ مشاغلی که دستخوش تغییرات می­شوند، شغل­‎های اساسی سازمان هستند و مدیریت منابع انسانی مسئول توجه به تغییرات و تأمین چنین نیازهایی می­باشد.

همان‌طور که شغل­ها تجزیه‌وتحلیل می­شوند، مهارت­ها، دانش و توانایی­‎های خاصی شناسایی می­شوند که متقاضی شغل باید آن‎ها را دارا باشد. ضمن این‌که این مشاغل در راستای اهداف استراتژیک سازمان هستند، باید دربرگیرنده قوانین استخدام نیز باشند. به‎­علاوه تقریباً کلیه فرایندهای منابع انسانی حول شرح شغل دقیق می­چرخد. کسی نمی­تواند بدون آگاهی مهارت­‎های اساسی موردنیاز، بدون تعیین استانداردهای عملکرد و نرخ پرداخت و بدون توجه به چارچوب و رویه­‎های منظم و منصفانه انتخاب شود. زمانی که شایستگی­‎های اساسی شناسایی شد، فرایند کارمند یابی آغاز می­گردد. با استفاده از اطلاعات برنامه‎­ریزی منابع انسانی ما می­توانیم بر کاندیدهای آتی خود تمرکز نماییم. هنگامی‌که متخصصین منابع انسانی درگیر فرایند کارمند یابی می­شوند باید دو هدف را دنبال کنند: اول باید تعداد کافی از کاندیدها را برای استخدام در سازمان آماده کنند و به این طریق حق انتخاب بیشتری را برای مدیران ایجاد نمایند و دوم این‌که به‌طور هم‌زمان اطلاعات کافی در مورد شغل را به‌منظور جلوگیری از جذب متقاضیان فاقد صلاحیت ارائه نمایند. پس کارمند یابی عبارت است از فرایندی است که به‌منظور فراهم کردن تعداد کافی از متقاضیان بالقوه مناسب، طراحی می­شود، ضمن این‌که محدودیت‎­هایی از قبیل بازار نیروی کار و در نظر گرفتن گروهای اقلیت و زنان را نیز در فرایند کارمند یابی باید ازنظر دور نداشت. وقتی تعداد مناسبی از متقاضیان در طی فرایند کارمند یابی آماده شد، فرایند گزینش آغاز می­گردد.

در اینجا نیز دو هدف دنبال می­شود: یکی ایجاد حالت غربالی به‌منظور کم کردن متقاضیان در طی فرایند گزینش و دوم انتخاب متقاضیانی که به‌خوبی از عهده انجام شغل موردنظر برآیند. به‌منظور ارزیابی متقاضیان جهت رسیدن به اهداف فرایند گزینش شرکت­های مختلف استراتژی­‎های مختلفی را در پیش می­گیرند. ضمن این‌که مدیریت منابع انسانی باید اطمینان حاصل نماید که متقاضیان خوبی پیشنهاد شغل را پذیرفت‎ه­اند. بر این اساس مدیریت منابع انسانی باید انواع اطلاعات سازمانی از قبیل: فرهنگ‌سازمانی، انتظارات از کارکنان در آینده و اطلاعات دیگری که مرتبط با تصمیم­گیری متقاضیان است و به آن‎ها کمک می­کند تا تصمیم بگیرند را در اختیار آن‎ها قرار دهد. گزینش که تمام شود فرایند جذب به پایان می­رسد. پس هدف همه فرایندهای جذب فراهم کردن متقاضیان شایسته و انتخاب شایسته­ترین آن‎ها برای سازمان است. وقتی‌که مدیریت منابع انسانی به این هدف برسد، تمرکز توجه خود را به فرایندهای آموزش و توسعه قرار می­دهد.

برنامه­‎ریزی منابع انسانی به‌منظور شناسایی نیازهای منابع انسانی طراحی‌شده است. وقتی‌که این نیازها شناسایی شد، سازمان در پی برآورده کردن آن نیازها برمی­آید. مرحله بعدی در فرایند جذب با فرض این‌که تقاضای نیروی انسانی بیشتر از عرضه آن باشد، کارمند یابی است. شرکت برای تداوم عملیات خود باید نیروی انسانی موردنیاز را به دست آورد. کارمند یابی فرایندی است که سازمان طی آن کاندیدهای بالقوه را برای پست­‎های بلا تصدی واقعی یا پیش‌بینی‌شده شناسایی می­نماید.

ویژگی­های پست بلاتصدی
ویژگی­های متقاضی
مشخصات و رفتارهای کارمندیاب
سیاست­های پرسنلی
منابع کارمندیابی
انتخاب شغل

اصول حاکم بر نظام جذب

  • هدفمندی: نظام جذب سازمان باید هدفمند باشد و ازآنجاکه فعالیت جذب به‌منظور ترمیم یا تکمیل سرمایه­های انسانی موردنیاز سازمان صورت می­گیرد، باید فعالیت‌های نظام جذب در راستای اهداف، استراتژی­ها و سیاست­های کلی سازمان هدف­گذاری شود و بر اساس نیاز­سنجی و در همسویی با نیازهای فوری و آتی سازمان انجام گیرد. لذا تعیین نیرو­های موردنیاز سازمان با اتکا به یک برنامه­ریزی نیروی انسانی دقیق و هدفمند انجام خواهد شد.
  • روشمندی: یک نظام جذب هدفمند باید در گزینش و جذب نیرو­ها، به مناسب‌ترین روش­ها و رویکرد‎های ممکن متوسل شود. روش مورداستفاده باید متضمن ساده­ترین و ارزان­ترین راه برای تحقق اهداف نظام جذب باشد. چنین روشی باید با اصول و نظریه­های علمی همسویی داشته باشد.
  • ابزارمندی: یک روش مناسب جذب برحسب الگویی که در آن مورداستفاده قرار می­گیرد، باید از ابزار دقیق و کارآمدی استفاده کند. این ابزار باید قابلیت­هایی را که برای نیروی انسانی موردنیاز تعریف‌شده است، با دقت و روایی لازم بسنجد و در کوتاه­ترین زمان ممکن و با کمترین هزینه، ویژگی­های شخصیتی، شناختی و صلاحیت­های متقاضیان را در تطابق با معیار­ها و شاخص­های تعریف‌شده مورد ارزیابی قرار دهد.
  • نیازسنجی: نظام جذب باید بر اساس نیاز­سنجی دقیق و مشارکت واحد­هایی انجام گیرد که نیرو­های جذب­شده درآن‌واحدها بکار گرفته می­شود. نیازسنجی دقیق درواقع پاسخ سؤالات اساسی مرحله تعیین نیرو است و مشخص خواهد کرد که چه نیرو­هایی، در چه سطحی، به چه تعداد و برای چه برهه زمانی موردنیاز است.
  • استفاده از منابع مناسب: هدفمندی، روشمندی و ابزار­مندی نظام جذب به‌تنهایی برای تعیین و تأمین نیاز­های نیروهای انسانی سازمان کافی نیست. لذا در یک نظام جذب کارآمد، منبع یا منابع مناسب برای تأمین نیرو باید تعریف شود، زیرا بدون دسترسی به منابع درست، روش تأمین و ابزار گزینش به تحقق واقعی هدف جذب منجر نخواهد شد.
  • ایجاد فرصت برابر: لازمه جذب مبتنی بر شایستگی، ایجاد فرصت برابر برای کلیه متقاضیان و نیرو­های بالقوه­ای است که می­توانند در مرحله ارزیابی و گزینش، مورد ارزیابی متولیان نظام جذب قرار گیرند. این رویکرد به‌گزینش بهترین و شایسته­ترین گزینه­ها منجر می­شود و هدف اصلی نظام جذب را برآورده می‌کند.
  • تداوم: فرایند جذب یک فرایند مقطعی و یک‌باره نیست. لذا در نظام جذب و در جهت بهسازی مستمر نیرو­ها، مکانیسم فعالی ایجاد می­گردد که در مواقع ضرورت نسبت به جذب منابع موردنیاز مبادرت شود.
  • به‌موقع بودن: مکانیسم فعال مورداشاره نظام جذب به سازمان فرصت خواهد داد تا به نیاز­های به‌موقع منابع انسانی سازمان پاسخ دهد.

مشاوران ما می‌توانند سازمان شمارا در فرآیند جذب بهینه یاری کنند. کافی است با ما تماس بگیرید تا بتوانیم به شما کمک کنیم

*
*
*

اگر پیام یا توضیحات خاصی دارید در این قسمت وارد کنید

برای یک جلسه مشاوره خصوصی در مورد نحوه کمک ما به سازمان شما در این زمینه‎ها همین‌الان با ما تماس بگیرید.

۰۹۱۲۹۲۵۸۹۶۹