نویسنده: نازنین سخاوتی، علی خالویی

 

 

بگذارید اول یک تعریف مشترک از کوچ موثر داشته باشیم.

کوچ موثر کوچی است که میتواند برای مراجعینش آگاهی درونی ایجاد کند و از طریق این آگاهی آنها را برای انجام اقداماتشان توانمند میکند. پس ما روی ۲ چیز تمرکز میکنیم: آگاهی و اقدام. کوچ موثر یک کوچ انگیزشی نیست، یک مشاور نیست، یک منتور نیست یک رهبر نیست یک فرد دانا هم نیست تنها یک کوچ است. نیاز به مطرح کردن خودش ندارد نیازی به حس برتری نسبت به مراجعش ندارد. تنها می‌خواهد نوری باشد بر سر راه مراجعش.

 

 

کوچ آگاهی و سپس اقدام ایجاد می کند.

برای قدم اول که آگاهی است نیاز به یکسری پیش زمینه داریم که در این مقاله و مقالات بعدی آن را بررسی می کنیم:

۱- حالت و نوع وضعیت کوچ در جلسه (پاستچر):

پاستچر یا وضعیت به حالت جسمی بدن در شرایط مختلف گفته می‌شود. اما چیزی که اینجا و در کوچینگ مد نظر ماست حالتی است که کوچ با آن در یک جلسه کوچینگ حضور پیدا می‌کند وبه آن پاستچر یا وضعیت  کوچینگ می گوییم.

وقتی با شخصی وارد جلسه میشوید چه دیدی به خودتان و به آن شخص دیگر دارید؟ آیا با احساس برتری وارد جلسه می شوید؟ آیا احساس می کنید چون آن شخص به شما پول پرداخت کرده و برای حل مشکلش به شما مراجعه کرده است شما چیزی بهتر از آن شخص دارید؟ محیطتان چگونه است آیا یک میز مدیریت دارید که در پشت آن به دیگران خدمات کوچینگ را ارائه می دهید؟ آیا حالت نشستن تان نشان از برتری شما دارد؟

این وضعیت درست کوچینگ نیست. 

بهترین وضعیت کوچ و کوچینگ این است که در حالت برابری با مراجع قرار بگیرد. بنابراین چه مراجع شما یک رئیس‌جمهور مدیرعامل یا شخص مهم می باشد و چه به یک فرد معمولی، یا حتی با فردی که از نظر سطوح اجتماعی در طبقات پایین‌تر طبقه‌بندی می‌شود، شما باید یک برخورد یکسان با آن اشخاص داشته باشید. یعنی همه را فردی توانمند و دانا و آگاه ببینید که فارغ از موقعیت اجتماعی شان در این جلسه دوستانه هدفمند با شما شرکت کرده‌اند و همینطور خودتان را نسبت به آن اشخاص در وضعیت برابری ببینید. پس چه رو به روی شما یک رئیس‌جمهور باشد یا شخصی با یک کار ساده وضعیت شما باید یکسان باشد. این یعنی پاسچر و بهترین حالت کوچینگ. 

به خاطر دارم مدیری را کوچ می کردم که در یک شرکت معروف سمت مهمی داشت، آن روز وضعیت من حالت بسیار منفعلی داشت و فکر می کردم که این شخص بسیار از من بالاتر است. نه تنها جلسه کوچینگ به سختی و بد جلو رفت بلکه آن شخص دیگر تمایلی به ادامه دادن جلسه کوچینگ با من نداشت. از طرفی دوستانی می‌شناسند که در جلساتشان خود را برتر از مراجع می‌دانند و به مراجعشان احساس ناتوانی را منتقل می‌کند. هیچ کدام از این وضعیت مناسب به وضعیت کوچینگ نیست. در بسیاری از مدارس کوچینگ حتی در مورد حالت نشستن و مکان نشستن یک کوچ برای اینکه وضعیت برابری باشد دقت بسیاری می‌شود. مثلاً اینکه صندلی شما و مراجعتان هم سطح باشد. محیط کاملا دوستانه باشد. کنار هم رو به روی هم نشسته باشید. چیزی بین شما حائل نشده باشد.شما پشت میز مدیریت یا آن شخص پشت میز مدیریت نشسته نباشد. و موارد دیگر.

 

لیست کامل کتابهای کوچینگ را از اینجا بخوانید

 

همینطور در مورد حالت ذهنی هم شما باید با آن شخص برابر باشید. همه باورهایی که در مورد خودتان دارید، می توانم ها و نمی توانم ها، ضعیف هستم یا خیلی قوی هستم، من زیاد می دانم تجربه زیادی دارم، مدارک معتبری دارم، و غیره ممکن است حضور شما را تحت‌الشعاع قرار دهد. چون از حالت ذهنی برابر خارج شده‌اید. و این وقتی سخت می‌شود که شما تجربه و دانش زیادی در زمینه با موضوع مورد نظر مراجع دارید. فرض کنید شما یک کارآفرین هستید که تاکنون کسب و کارهای زیادی ساخته اید، اما تصمیم گرفته‌ایم به عنوان کوچ هم به دیگران کمک کنید. مراجعی دارید که دقیقاً می‌خواهد کسب و کاری را راه بیندازد اگر در این وضعیت حالت کوچینگ خود را فراموش کنید و احساس کنید که تجربه و دانش تان زیاد تر است و آن فرد باید به شما گوش کند شما از وضعیت کوچینگ خارج شده و شاید وارد وضعیتی مثل مشاوره یا منتورینگ شده‌اید. شما می توانید تصمیم بگیرید که به این شخص مشاوره بدهید و از کوچینگ استفاده نکنید، اما اگر کوچینگ را برای کمک به این شخص انتخاب کرده‌اید، باید در وضعیت کوچینگ هم بمانید و این چالش مشاوران مدیران و منتورهایی است که کوچینگ را می آموزند. 

 

 

 

برای داشتن بهترین وضعیت کوچینگ چه کنیم؟

 

 

 اول محیط فیزیکی تان را تغییر دهید.

دو صندلی دوستانه و همسطح در کنار هم بدون اینکه میز بزرگی میان شما دو نفر باشد. استفاده از یک میز کوچک و شاید ساعتی روی میز محیط جالبی برای کوچینگ است. می‌توانید از المانها و عناصر بصری استفاده کنید که محیطی دوستانه بیافریند. مثلاً تابلوی زیبا، گل های طبیعی یا چیزهای دیگر. اما پیشنهاد می شود محیط تان را شلوغ نکنید تا ذهن مراجعتان متمرکز باقی بماند. شما می توانید در یک کافی شاپ خلوت هم جلسه کوچینگ را برگزار کنید، اما یادتان باشد که محیط آرامی را انتخاب کنید. همینطور در محیط هایی که مراجعتان احساس قدرت و تملک دارد بهتر است، کوچینگ انجام ندهید. مثلاً اگر کارمندی را کوچ می کنید، سعی کنید به دفتر خود او نروید بلکه یک محیط بی طرف را انتخاب کنید.

 

 

سپس باید در وضعیت ذهنی برابر با مراجعتان قرار بگیرید.

باورهای درست یا نادرستی که از خودتان دارید می تواند شما را در وضعیت متفاوتی با مراجعتان قرار دهد. همینطور تجربه اطلاعات و دانش‎تان، تحصیلات و مدارکتان یا موفقیت هایتان در کار و زندگی می توانند مانعی برای حضورتان در جلسه باشند. می پرسید چطور؟ در جلسه کوچینگ بیشتر از اینکه دانشتان به کارتان بیاید حضور در جلسه با ذهنی باز موثر خواهد بود. دیدن خودتان با کوله‌باری از تجربه مدارک و تحصیلات میتواند وضعیتی در کوچینگ شما ایجاد کند که مراجعتان را از سطحی بالاتر نگاه کنید و مانع حضور خلاق شما در جلسه شود. در جلسه کوچینگ  تجربیات شما جایی ندارند بلکه با ذهنی بدون قضاوت و فیلتر به مراجع گوش دادن مهمترین رکن است. بنابراین شما نیاز دارید مراجعتان را فردی توانمند، بالغ و خلاقی ببینید که می تواند خودش مشکلاتش را حل کند، اما این تجربیات شما مانع از این می شوند که به این صورت مراجعه تان نگاه کنید. از طرفی باورهای غلط و منفی هم می توانند مانع حضور درست شما در جلسه شود. بنابراین پاستچر یا حالت درسته کوچینگ در اینجا این است که از حالت همه چیزدان خارج شوید و به یک کنجکاوی کودکانه برسید و با ذهنی باز و گشوده به صحبت‌های مراجعتان گوش دهید. او را فردی توانمند ببینید که می‌تواند مشکلاتش را از دل پیچیدگی هایی که در ذهنش هست حل کند.

 

 

برای اینکه به این وضعیت برسید بهتر است خودتان باورهایتان و موانع ذهنی تان را بشناسید و آنها را قبل از جلسه به کناری بگذارید و کاملاً با ذهنی خالی وارد جلسه شوید. ما در مقالات بعدی در مورد آگاهی و حضور بیشتر صحبت خواهیم کرد اما تا اینجا می توانید حالت کوچینگ مناسب را بشناسید و آن را به بهترین وضعیت تغییر دهید.