وقتی مراجعی را می‌بینم که در حال کشمکش برای ایجاد یک تغییر و تحول جدید است یا احساس می‌کند تغییری قابل‌ملاحظه در انتظار اوست و ازنظر ذهنی نمی‌تواند با این تغییر همسو شود از روش‌های برگشت به گذشته در کوچینگ برای کمک به او استفاده می‌کنم.

همه ما زمان‌هایی را به یاد می‌آوریم که برای یک تغییر و تحول آماده می‌شده‌ایم ولی از این تغییر می‌ترسیده‌ایم. شاید به نظرمان خیلی بزرگ می‌رسیده است یا فکر می‌کردیم از پس این تغییر برنمی‌آییم. در این لحظات فکر کردن منطقی و دیدن راه‌های برای تغییر بهتر برای ما دشوار است چراکه ازنظر ذهنی بسیار در این ترس گیر افتاده‌ایم و نمی‌توانیم با یک دید وسیع‌تر به مسئله نگاه کنیم. در این لحظات بیشتر روی نکات منفی و نتوانستن‌ها تمرکز کردیم و یادمان رفته است که نقاط قوتی هم داریم.

این برای مراجعین ما زیاد پیش می‌آید و قطعاً برای شما مدیران هم پیش‌آمده که کارمندتان با این مسئله دست‌وپنجه نرم کند. در این لحظات بودن کسی در کنار فرد می‌تواند به تغییر تفکر و نگرش وی کمک کند. کاری که خودش به‌تنهایی از پس آن برنمی‌آید.

کوچینگ برای این موارد راهکاری دارد. همه ما در گذشته بسیاری تغییرات کوچک و بزرگ را از سر گذرانده‌ایم. در بعضی‌هایش شکست ‌خورده‌ایم و در بعضی دیگر موفق بوده‌ایم. از همه این تغییرات با کوله باری از تجربه بیرون آمده‌ایم. پس چرا الآن از این تجربیات برای عبور از شرایط فعلی استفاده نکنیم. وقتی کاری را در گذشته به‌خوبی انجام داده‌ایم الآن هم می‌توانیم آن را به همان خوبی انجام بدهیم فقط کافی یادمان بیاید که روشمان چه بوده است. وقتی در گذشته از پس یک تغییر برآمدیم پس الآن هم می‌توانیم.

 

به‌عنوان یک مدیر کوچ در این لحظات از کارمند یا مراجعتان بخواهید به چیزهایی فکر کند که درگذشته در انجام آن‌ها ضعیف بوده است اما الآن به‌راحتی از پس آن‌ها برمی‌آید. از ایشان بخواهید مشخص کنند که چه چیزی باعث این تغییر بوده است. چه رویدادهایی به این تغییر کمک کرده‌اند و بخصوص آن‌ها خود در این تغییر چه نقشی داشته‌اند. چطور توانستند از پس این موقعیت برآیند. چه چیزهایی به آن‌ها کمک کرده است. در مورد گذشته از ایشان سؤال بپرسید و به آن‌ها یادآوری کنید که قبلاً توانسته‌اند از پس تغییرات مشابه به‌خوبی برآیند پس این امکان در حال حاضر هم وجود دارد.

 

با یادآوری موقعیت‌های موفقیت‌آمیز گذشته شما به آن‌ها کمک می‌کنید تا از ترس الآن خود فراتر بروند و بتوانند از فاصله‌ای دورتر به مسئله خود نگاه کنند. تمرکزشان را از روی نقاط ضعف و نتوانستن‌ها بردارند و با یادآوری نکات مثبت و توانمندی‌های خود انرژی بگیرند. دیدشان را گسترش دهند و از زاویه‌ای بهتر به موضوع نگاه کنند.

 

همان‌طور که می‌دانید کوچینگ در مورد آینده است و اصلاً به زیرورو کردن گذشته نمی‌پردازد؛ اما این مورد تنها جایی است که شما می‌توانید از برگشت به گذشته در کوچینگ استفاده کنید. برای دیدن نکات مثبت و توانمندی‌ها. برای یافتن مواردی که درگذشته در غلبه بر چالش‌ها به آن‌ها کمک کرده است و می‌توان از آن برای موقعیت فعلی الگوبرداری کرد.

 

پس از رویکرد برگشت به گذشته برای کشف توانمندی‌ها و نقاط قوت مراجعمان استفاده می‌کنیم تا نگرشی متفاوت به وی بدهیم. سپس از او می‌خواهیم تا این توانمندی را در موقعیت فعلی به کار بگیرد.

 

نمونه‌ای از این روش کوچینگ را در مکالمه زیر می‌خوانید:

 

موضوع کارمند حجم زیاد کارهایی است که باید انجام دهد. حجم کارهای او بسیار زیاده شده و فکر می‌کند نمی‌تواند از پس این حجم کار برآید. به‌تازگی پروژه جدیدی به وی محول شده است که او را بیش‌ازپیش نگران و آشفته کرده است. وقتی به‌عنوان یک مدیر کوچ، ناتوانی و استیصال کارمندتان را از مواجه با این موضوع می‌بینید می‌توانید از او بپرسید که “قبلاً چه زمان‌هایی در کارش با حجم زیاد کارها روبه‌رو بوده و توانسته از پس آن بربیاید؟” وقتی موقعیتی را در گذشته به یاد آورد از او بپرسید “چه چیزی به او کمک کرد تا در آن موقعیت موفق شود؟”. مثلاً ممکن است بگوید برنامه‌ریزی مناسب، کمک از دیگران، برون‌سپاری کارها، خواب و ورزش مناسب که انرژی جسمی‌اش را تأمین می‌کرده است و یا هر چیز دیگری.

سپس از او بپرسید: “در موقعیت کنونی چطور می‌تواند از همان روش قدیمی استفاده کند تا الآن هم از این چالش عبور کند؟”

به‌عنوان مدیری که از کوچینگ استفاده می‌کند لازم است نقاط قوت و توانمندی‌های کارمندانتان را به آن‌ها یادآوری کنید و کمک کنید با این توانمندی‌ها از پس چالش‌های کاری و شخصی‌شان برآیند.